زنی از جنس حریر

روزگاری دور دختری بود شاد و سرحال از انرژی حالا همون دختر مینوسد از روزگارش و روزانه هاش با دید زنی آروم و شیرین ولی....

زنی از جنس حریر

روزگاری دور دختری بود شاد و سرحال از انرژی حالا همون دختر مینوسد از روزگارش و روزانه هاش با دید زنی آروم و شیرین ولی....

 

خیلی حالم گرفته هست امروز یکی از بهترین همکارام یعنی بی اغراق بگم بهترین همکارم امروز میره از اینجا داره میره سربازی و دیگه نیست اونقدر این بچه آقا و محترم و مهربون و با حجب و حیا و مودب و با کلاس بود که خدا میدونه یعنی واقعا خدای مهربان برای خانواده اش حفظش کنه که اونقدر این بچه آقا بود تو تمام این دوسال که شد همکار نزدیک من یعنی کنار دستم میشست حتی سرش رو هم بلند نمیکرد که بمن نگاه کنه اونقدر که این بچه با حیا بود شاید بی اغراق نگفته باشم به اندازه برادرم برام عزیزه و همونقدر برام دلسوز بوده خیلی خیلی خیلی  حمایت کرده منو و به هر بهونه ای سعی کرده که بهم بفهمونه که براش مثل خواهراش عزیزم حتی کادوی روز زن کادوی تولد عیدی یا بهر بهونهای هرچیزی رو که فکر میکرد من ممکنه دوست داشته باشم یا برام انگیزه ایجاد میکنه یا بهم روحیه میده رو برام تهیه میکرد و تقریبا همیشه منو با مهربونیهای برادرانه اش سورپرایز میکرد . 

این خیلی حس قشنگی هست که شما تو محیط اداریت همکار نزدیکت کسی باشه کهکنار ابدا احساس آزار و معذبی نداشته باشی و خود واقعیت باشی خیلی عالی بود 

این دو سال من از این پسر خیلی چیزها هم یاد گرفتم با اینکه تقریبا ۵ سال از من کوچکتره اما خیلی خیلی فهمیده تر از سنش رفتار میکنه تا حدی که از دیروز تا امروز تک تک واحدها جداگانه براش مجلس تودیع گرفتن و حتی رئیس دانشکدمون هم از رفتنش ناراحت بود . 

هر جا که هست انشاالله همیشه و همیشه و همیشه زیر سایه حق تنش سلامت باشه و به همه خواسته های مهربون دل بزرگش برسه براش بهترینها رو از خدای مهربان میخوام  خیلی بیشتر از دل بزرگش 

نظرات 6 + ارسال نظر
خاله ریزه پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ق.ظ http://www.khalerizemehraboon.blogfa.com

چقدر خوبه آدمی انقدر خوب باشه که همه از نبودن اون ناراحت باشند.

خانوم خانوما پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ق.ظ

می دونم کدوم و میگی . همون پسره که یه بار اونجا بودم اومد برات شیرکاکائو گرفته بود. کلی ازش تعریف کردی واقعا پسر خوبی بود خدا حفظش کنه . ایشالله هر جا که هست موفق باشه

مامان ارشیا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ق.ظ http://mykindlyarshia.persianblog.ir/

ما که از این همکارا نداریمممم :(
انشااله میره سربازی و زود برمیگرده.

مریم ومحسن شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:20 ق.ظ

آخی خدا به همراهش

مامان دیبا و پرند شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:21 ب.ظ

سلام دوستم
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش.

خاله زینب یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:18 ب.ظ http://salambacheha.blogfa.com/

سلام مادران.
سلام پدرها.
چقدر تا حالا پای سیستم بودین؟ یه ساعت؟ دو ساعت؟ بیشتر؟ ماشالله
یه خواهش کوچولو دارم. هر چهار روز، کوچولوتون رو از دو ساله گرفته تا پنجم دبستان و اول راهنمایی؛ بیارین و بشونینش کنار خودتون، همچین با حس نوشته های خاله زینب رو براش بخونین.
بعد از اینکه خوندین راجه بهش با هم حرف بزنین. بعد غذا. یا موقع خواب. براش یه بار دیگه به صورت قصه یادآوری کنین. تا حرفای خوب تو دل بچه ها بشینه.
یادتون باشه، اگه به بچه هامون بگیم وقتی که بزرگ بشن ادم موفقی می شن و کارای خوبی رو می کنن و با همه مهربونن و به همه راست می گن و غیره و غیره. هر چی این ها رو بیشتر تلقینشون بکنین احتمال اینکه به همین راه هم بیافتن زیاد می شه.
وقتی بچه ای نابغه است بزنی تو سرش تنوبوغش خشک می شه و وقتی بچه ای کودن باشه و بهش بگن تو هوشت زیاده و نابغه ای اونوقته که تو زندگیش موفق می شه. چون خودش رو باور می کنه.
حالا این وقت رو بزارین. خوندن این مطلب جقدر طول کشید؟ همون قدر وقت بزار. [گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد