زنی از جنس حریر

روزگاری دور دختری بود شاد و سرحال از انرژی حالا همون دختر مینوسد از روزگارش و روزانه هاش با دید زنی آروم و شیرین ولی....

زنی از جنس حریر

روزگاری دور دختری بود شاد و سرحال از انرژی حالا همون دختر مینوسد از روزگارش و روزانه هاش با دید زنی آروم و شیرین ولی....

اولین ضربان

  

راستش تا دو روز پیش هنوز حس مادر شدن نداشتم فقط احساس میکردم حالم بده هیچ حس خاص دیگه ای نداشتم اما از شنبه که برای اولین بار صدای ضربان قلب منظم و  نازش رو شنیدم دنیام از این رو به اون رو شده همون لحظه دو قطره اشک از چشمام اومد راستش کلی خجالت کشیدم امیدوار بودم خانم دکتره نبینه یه حس خیلی خیلی عجیب ولی خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییی شیرین وقتی داشتم تو اون مانیتور بزرگ میدیدمش که چه ناز واسه خودش خوابیده دلم ضعف رفت این نی نی ما صورتش رو بر نمیگردود که بتونن ازش سونو بگیرن خانوم دکتر هرچقدر تلاش کرد نتونست یه تکون بهش بده آخر گفت شما اذیت میشی اینطوری برو بیرون یه چیز شیرین بخور بیا اگر باز صورتش رو برنگردوند باید بری ناهار بخوری آخه کاره ما نزدیک به ۴ ساعت طول کشید اگرچه بعد از صبحانه من همش آبنبات دهنم بود اما سریع اومدم بیرون یه شیرین عسل گذاشتم دهنم آقای عزیز رفته بود ناهار بگیره زنگ زدم که کجایی گفت ونکم دارم میام برات مرغ سوخاری گرفتم گفتم بدو بیا که اگه بازم این کوچولو روشو برنگردوند باید غذا بخورم اما خوشبختانه رفتم دراز کشیدم خانم دکتره گفت این نی نی ازت حساب میبره ها با یه شیرینی راضی شد و صاف سر جاش دراز کشید الهی که من قربونش برم  

 دقت سونویی که انجام میدادن تو اون مرکز خیلی بالا بود برای همین کارشون طول میکشید بعد از اینکه اون خانم دکتر سونو کرد گفت ۴-۵ روز با زمانی که میگی متفاوته آخه من فکر میکردم طبق سونوهای قبلیم ۱۲ و ۵ روز بوده باشم اما گفت که شروع ۱۲ هفتگیت هست بعد ازاین سونو یه سونوی نهایی داشت که یه آقای دکتر انجام میداد که میگفتن کارش عالیه و نظر نهایی رو ایشون میده پیش ایشون کارم زیاد طول نکشید تازه گفت نی نی گوگولوی ما ۹۰٪ دخمله عسله مامان و باباشههههههههههههه و من دلم واقعا ضعف رفت 

( سمی جون سونوت کارش درسته عزیزم) 

آقای عزیز هم خیلی دلش میخواست دختر باشه اگرچه میگفت هرچی هست سالم باشه برای منم همین مهم بود که سالم باشه و صالح انشاالله یعنی همه نی نی تو دلیها و همه بچه ها سالم باشن 

یه انرژی بینهایت زیادی رو از شنبه دارم حس میکنم یه حس خیلی قوی عاشقش شدم خیلی یه حس تعلق زیادی رو دارم حس میکنم. همون لحظه فقط و فقط خدای مهربان رو شکر کردم 

 هرچه قدر شکرش کنم کم کرده ام  

پروردگارا تو را شکر که این نعمت رو به من چشاندی حس مادر بودن حس داشتن موجودی که داره  درون آدم رش میکنه و به موجودیت میرسه خدایا شکرت 

از خدای مهربان میخوام که همه اونهایی که آرزوی مادر بودن را دارن بهشون این  لذت عمیق و بی نهایت شیرین  رو بچشونه و همه اون نی نی تو دلیها رو و همه بچه ها رو خودش حفظ کنه خدایا شکرت

نظرات 6 + ارسال نظر
نازنین زینب دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ http://zendegikon.blogsky.com

قدم نو رسیده مبارک باشه عزیزم :)

مریم و محسن سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ http://salysky.persianblog.ir

خدا رو شکر عزیزمممممممممممممممم
ان شاالله این قلب کوچولو تا ۱۳۰ سال همینطوری بزنه
خدا رو شکر که سالمه و همه چیز خوبه و خودت هم خوبی عزیزم
یادت باشه نی نی ما از نی نی شما ۱ هفته بزرگتره
ان شاالله که سالم باشه همیشه
راستی کدوم سونوگرافی رفتی که جنسیت رو گفت؟
دکتر من هر کاری کرد نتونست ببینه که چیه هههه

مریم سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ب.ظ http://ruzanehayman.wordpress.com

تبریک تبریک تبریک خیلی زیاد
دخمل خیلی نازه مگه نه؟

مامان دیبا و پرند سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ب.ظ

سلام دوستم
عزیزمه. مواظب خودت باش.

حمیده چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ق.ظ http://kolbeheshgh

سلام سمیه جون
تبریک میگم بهت عزیزم
امیدوارم تو و نی نی در پناه خدا همیشه سلامت باشید
مراقب خودت باش

برای تو چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ق.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

سلام خانومی

وای شنیدن صدای قلبشون خیلی حس قشنگیه اگر چه من بار اول انقدر حالم بد بود که نتونستم از داشتنش لذت ببرم
می دونی خانومی تازه وقتی شروع کنه به ضربه زدن و حرکت کردن که دیگه واقعا عاشقش میشی

واقعا خدا رو شکر به خاطر نعمتی که بهمون عطا کرد

خدایا مراقب همه مامان ها و نی نی ها باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد