زنی از جنس حریر

روزگاری دور دختری بود شاد و سرحال از انرژی حالا همون دختر مینوسد از روزگارش و روزانه هاش با دید زنی آروم و شیرین ولی....

زنی از جنس حریر

روزگاری دور دختری بود شاد و سرحال از انرژی حالا همون دختر مینوسد از روزگارش و روزانه هاش با دید زنی آروم و شیرین ولی....

گوجه سبز

 

 

تنها چیزی که من از ماه دوم بارداریم دوست داشتم بخورم گوجه سبز بوده که از شانس بده من هنوزم نیومده پارسال اوایل اسفند چون هوا گرمتر شده بود از این گوجه کوچولوها اومده بود تو بازار اما امسال که هیچ خبری نیست و من هنوزم اندر این ویار بسر میبرممممممممممم 

 دیگه ببین کار به کجا کشیده که هفته پیش تو خواب دیدم دارم گوجه سبز میخورم از اون توپول براقا آخ که دلم میخواد شدید 

این روزا خیلی دوست دارم برم خرید اما با کمترین تحرکی کمر درد شدید میگرم و رسما تکون نمیتونم بخورم شبا هم هر دو سه شب یه بار یه سر دردی میگیرم که چشم چپم و انگار از بینایی میندازه  دلم میخواد راه برم اما نمیشم  

بشدت خیار دلم میخواد و تقریبا کار هر روز عصرم این شده که خیار قاچ کنم لیمو ترش روش بپاشم با نعنا خشک و بزنم به بدنم هر شبم آخر شب بستی میخورم در حد بنز 

این سایتای مختلفو دارم یرچ میکنم اما هنوز به یه نتیجه مناسب نرسیدم که مارک لباس نوزادی انشاالله چی بگیرم بهتره اونقدر که نظرات متفاوته ولی وقتی عکساشونو میبینم دلم غشش میره 

آخ خدای مهربونم نی نی من کی میاد تو بغلم که دلم  داره براش غنج میره 

عسلم خوشگلم ناناز مامان عاشقتم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی 

  

پنجشنبه خونه تکونی داشتیم شدید تا جائیکه آقای عزیز کلا تا جمعه شب تکون نمیخورد از خستگی اما سالن و آشپزخونه تموم شد فرشا رو هم دادیم شستن برامون آوردن پهن کردیم گرچه گرون تموم شد برامون اما میارزید چون خیلی تمیز شدن فرشای من خیلی روشنه برای همین زود هم کثیف میشه اصلا پا میزاری روش جاش میمونه ولی کلی کیف کردیم با آقای عزیز وقتی پهنشون کردیم 

مونده سرویس بهداشتی و حموم که اونم این پنجشنیه  برای آقای عزیز برنامه دارم خودم تنها کاری که کردم گردگیری بود که رسما بعد از ۲ ساعت دیگه نمیتونستم راه برم از شدت کمر درد یعنی یعنی ها 

کلا این روزها باید خیلی بیشتر هوای خودم رو داشته باشم خیلی زود خسته میشم نفس کم میارم اما نی نی سالم باشه اینا مهم نیست 

 ۱۹ بهمن سالگرد ازدواجمون بود و من هزاران هزاران بار خدای مهربان رو شکر میکنم بخاطر داشت همسری که محبتاش و آرامش کلامش و نگاه مهربونش منو جذب خودش کرده دوستت دارم عزیزم و با تاخیر ۱ اسفند هم سالگرد تولد این عزیز ترین دلم بود که خدای مهربان رو شاکرم که انشانی چون تورو آفریده که چنین مهربان و صبور زندگیت رو با من شریک کردی و من لحظاتم رو با تو عاشقانه سپری میکنم 

پروردگارم شکرت

نظرات 3 + ارسال نظر
مرسدس یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ب.ظ http://toranj90.blogfa.com

سلاااااااااااااام مامانی.....
مباررررکه که مامان شدی خیلییییییییییییییییییی...
یادش بخیر منم ویارم همش به چیزهای ترش و شور بود مثل شما گوجه سبز و لیموترش و نمک و .....
ایشالا نی نی ات زود زود بیاد توی بغلت...ولی قدر روزای شیرین بارداری را بدون...و اگه تهران هستی برای کمردردهات پیشنهاد می کنم کلاس های آکواژیمناستیک بیمارستان صارم را برو.چون منم همین مشکل کمردردهای شما را داشتم و این کلاس ها خیلی به من کمک کرد.هم برای دردها و هم برای زایمان طبیعی.
خوشحال میشم به دیدن ما هم بیای...
بووووووووووووس

مریم و محسن دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ق.ظ

آخییییییییییییییییی الاهیییییییییی ای کاش کنسروش بود حداقل

انشاالله زودتر گوجه سبز هم میاد و می خوریییی
از کمر درد نگو که منم همینطوری هستم

مبارکه سالگرد ازدواج و تولدشون

مرسدس سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ http://toranj90.blogfa.com

عزیزم خوشحال شدم که اومدی وبلاگ دخملی ما را دیدی و نظر دادی....
ببین من تا صفحه شما را باز می کنم چند ثانیه بعد میره توی یه وب سایت دیگه !!!!!!!!چرا؟؟؟؟؟
ببین معمولا اون کلاس ها را از هفته 18 باید رفت..البته من خودم هفته 22بودم...اما کلا خیلی خوبه...ایشالا شما هم بری و کلی کمردردهات خوب بشه و دوران حاملگی و زایمان خوبی داشته باشی......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد