زنی از جنس حریر

روزگاری دور دختری بود شاد و سرحال از انرژی حالا همون دختر مینوسد از روزگارش و روزانه هاش با دید زنی آروم و شیرین ولی....

زنی از جنس حریر

روزگاری دور دختری بود شاد و سرحال از انرژی حالا همون دختر مینوسد از روزگارش و روزانه هاش با دید زنی آروم و شیرین ولی....

نازنینم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بزار رو سینم سرتو

سلام 

 

یه زمانی شیفته این آهنگ بودم هنوزم هستم با یه تفاوت عظیم اون حس کجا و این حس کجا 

 

یه زمانی وقتی به این آهنگ و گوش میدادم تمام وجودم سرشار از عشق و خواستن بود اما الان تمام بدنم میلرزه وقتی این و گوش میدم با این آهنگ زندگی کردم شبها داشتم با این آهنگ نفس میکشیدم کدوم آهنگ؟   

تکیه گاه از امید 

 

سرت بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم میگیره
گریم میگیره
بزار رو سینم سرت , چشمای خیس ترت
بزار تا سیر نگات کنم , بو بکشم پیرهنت
بقل کن بچسب بهم , بکش دوباره دست بهم
جز تو کسی را ندارم , نزدیک تر از نفس بهم
سرت بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم میگیره
وقتی چشات خوابش میاد , آدم غماش یادش میاد
یه حالتی تو چشمات ,که عشق خودش باهاش میاد
وقتی چشات خوابش میاد , آدم غماش یادش میاد
یه حالتی تو چشمات ,که عشق خودش باهاش میاد
سرت بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم میگیره 

 

هنوزم گریم میگیره هنوزم ....  

 

یه موقعهایی که فکر میکنم آرومم همه چی داره خوب پیش میره همه چی عالیه اما یه آن بخودم میام میبینم چقدر داغونم با کوچکترین حرفی یا نگاهی بهم میریزم درست زمانی که فکر میکنم دیگه آروم شدم ولی مسئله ای پیش میاد که میبینم چقدر اعصاب من ضعیف شده و هنوز چقدر بغض تو گلومه خیلیییییییییییی 

یه موقعهایی دلم برای خودم میسوزه شاید خنده دار باشه اما دیدین یه مادر داره قربون صدقه بچش میره وقتی برای بچش اتفاقی افتاده هی دلداریش میده منم یه موقعهایی میبینم که دارم خودم بخودم دلداری میدم بخودم میگم عیبی ندارم سمیه گلم عزیزم خدا خداسته غصه نخور مطمئنا خدای مهربان یه هدیه عالی برات کنار گذاشته بخدا دقیقا بخودم میام میبینم دارم اینطوری بخودم دلداری میدم  

مسخره هست نه؟ 

با اینکه این آقای عزیز هست بودنش به من امید زندگی و لبخند زدن و عشق میده تو دلم حس جونی میده اما گاهی بازم میبینم دلم بیتابه یه کنج تنهاییه 

 

دنیاست دیگه مگه کاریش میشه کرد 

 

حالا بگذریم این روزها بیشتر مشغول درس خوندنم برای آزاد هم ثبت نام کردم البته حالا برای اون زمان هست . کلاس زبان هم ادامه داره کماکان رژیم رو هم سعی میکنیم ادامه بدیم. 

ما هرسال اربعین شله زرد داشتیم امسال مامان هوس کرد شب اربعین بپزه آقا دیدین ماشالله از صبحش بارون اومد ماهم نذریمون رو طبقه اول خونمون که دست مستاجره توی حیاطش گذاشته بودیم ولی خدا رو شکر عالی بود ان شاالله قبول باشه آقاجون اینا(پدر مادرم) و خاله بزرگه و بچه هاش و همسرش هم بودن دور هم انجامش دادیم اتفاقا شوهر خالم میکشید بقیه تزئیین میکردن الهی شکر همه چی عالی بود  

منکه اوقده رفتم بالا اومدم پایین دیگه از زانو درد داشتم غش میکردم ولی خدا رو شکر همه چی خوب بود 

امروز صبح از در خونه اومدم بیرون دیدم ماشالله روی ماشین برف نشسته کلی ذوق کردم خیلی حال داد الهی شکر 

 

راستی بنظرتون باید برای این آقای عزیز برای ولنتاین کادو بخرم آخه او.ن برای هر مناسبتی یا بدون دلیل هم همش منو شرمنده میکنه نمیدونم چه کنم راهنمایی پلیز؟ 

دعا کنید ارشد قبول شم یعنی میشه؟؟؟؟ 

خب شاد باشید و  

در پنه خدای مهربان

 

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.