-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1391 08:18
برای مادر فندق عزیز گیس گلابتون نازنینم کتابی به من معرفی کرده بود به نام خوردن ، نیایش ، مهرورزی . مدتهاست که مشغول خواندن این کتابم . از آن دست کتابها نیست که مثل رمان آنا کارنینا بنشینی یک نفس در طول 2 روز بخوانیاش و تکلیفت با قهرمان داستان روشن شود . باید نوشید این کتاب را . جرعه جرعه و با آرامش . مزهمزهاش کنی...
-
یه روز بد
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 14:37
یه روز خیلی خیلی بد داشتم امروز مثلا رفتم که از حقم دفاع کنم کلا رئیسمون منو شست گذاشت کنار تا حدی که آخرش اشکم دراومد تازه ابله به من میگه رعایت شرایطت رو کردم حالا سر چی هم نمیدونم ها چون میگه یه حرفی زدی پشت سر من( یعنی رئیسمون) به گوش من رسیده بابت اون دلخور بود یعنیییییییییی میخواستم بزنم فکشو داغون کنم در عوض...
-
یک نقل
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 13:27
نقل شده از وبلاگ بانو و میرزا http://www.banoooomir.blogfa.com شاید در اطلاع باشید چندی پیش آسایشگاه معلولان آل یاسین در استان بوشهر دچار آتش سوزی شد این مرکز محل نگهداری نزدیک به ۵۰ معلول ذهنی که همه دختران بالای ۱۴ سال هستند میباشد دوستان امروز توانستم مستقیم با مسئول این آسایشگاه تماس بگیرم و مطلع شدم که در حال...
-
سال نو مبارک
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 09:53
با تاخیر زیاد سال نو رو به همه تبریک میگم انشاالله سالی سرشار از تندرستی و آرامش خیال و دلی پر از عشق و لبریز از الطاف الهی داشته باشید و همگان به هرآنچه که خیرشون هست برسند. این عید اولین عیدی بود که من کمترین میزان دید و بازدید رو داشتم خونه درجه یکها رفتیم که عمه ها و خاله ها و داییها باشن بقیه رو سانسور کردیم چون...
-
آخرین روز سال 1390
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1391 00:06
کمتر از 9 ساعت به پایان سال 1390خورشیدی مونده و همینطور به شروع سال 1391 خورشیدی. مهمترین اتفاق زندگی من توی این سال اینه که یکی از فرشته های آسمانی درونم داره رشد میکنه و این شوق و ذوق خاصی رو توی من ایجاد کرده خدای مهربان رو شاکرم بخاطر این نعمتی که به ما عطا کرده و همینطور از اون بزرگترین میخوام که به همه اونهایی...
-
چکاپ ماهانه
سهشنبه 16 اسفندماه سال 1390 13:22
دیروز چکاپ ماهانه نی نی بود با مامان گلم رفتیم دکتر در مورد تپش قلب و تنگی نفسم به دکتر گفتم که نظرش این بود اگه موقع فعالیت کردن اینطوری میشم و وقتی استراحت میکنم خوب میشم حتما باید برم پیش یه متخصص قلب که دقیقا من همینطوریم یعنی تا از جام بلند میشم یا یه کار خیلی خیلی سبک انجام میدم تپش قلب میگیرم و نفسم تنگ میشه...
-
گوجه سبز
یکشنبه 7 اسفندماه سال 1390 12:27
تنها چیزی که من از ماه دوم بارداریم دوست داشتم بخورم گوجه سبز بوده که از شانس بده من هنوزم نیومده پارسال اوایل اسفند چون هوا گرمتر شده بود از این گوجه کوچولوها اومده بود تو بازار اما امسال که هیچ خبری نیست و من هنوزم اندر این ویار بسر میبرممممممممممم دیگه ببین کار به کجا کشیده که هفته پیش تو خواب دیدم دارم گوجه سبز...
-
۱۵ هفتگی
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1390 09:35
تقریبا هر کی منو میبینه میگه خاله رو رو شدی حسابییییییییییییییییییی نی نی ما امروز وارد دومین روز از ۱۵ هفتگیش شده و من هر روز دارم مشتاقتر میشم که این نی نی رو کی میبینم سالم و صالح و تپلی بیاد تو بغلم همه خانواده کلی ذوق دارن واسه نی نی خدای مهربان رو شکر کمی بهتر شدم یعنی حالت تهوع از بین رفت بالاخره ولی بعد از غذا...
-
اولین ضربان
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 14:29
راستش تا دو روز پیش هنوز حس مادر شدن نداشتم فقط احساس میکردم حالم بده هیچ حس خاص دیگه ای نداشتم اما از شنبه که برای اولین بار صدای ضربان قلب منظم و نازش رو شنیدم دنیام از این رو به اون رو شده همون لحظه دو قطره اشک از چشمام اومد راستش کلی خجالت کشیدم امیدوار بودم خانم دکتره نبینه یه حس خیلی خیلی عجیب ولی...
-
بعد از ۳۴ روز
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 12:19
خداروشکر خداروشکر امروز بعد ۳۴ روز اومدم سرکار البته به اجازه خودم ها انشاالله فردا میرم تو هفته ۱۲ امروز یک لک کوچیک دیدم اما همه چی رو سپردم به خدای مهربان و از اون سلامتی و حفظ این نی نی رو و همه نی نی های تو دلی مامانای گل و بقیه بچه ها رو خواستم به حق همین روزهای عزیز تقریبا اداره از نگهبان دم در تا الی ماشاالله...
-
همچنان افقی هستیم
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 21:51
دلم میخواد هرچه زودتر حالم بهتر شه که از این دوران لذت ببرم اما هر روز ویارهای بارداریم بدتر میشه از خدای مهربان می خوام همه مامانهایی که نی نی تو دلشونه نی نی های سالم خدای مهربان نصیبشون کنه و به همه اونهایی ه ارزوی داشتنشو دارن عنایت کنه نی نی ما رو هم خودش سالم و صالح نگه داره الهی امین
-
افقی گشتیم
شنبه 10 دیماه سال 1390 23:37
این کنجد منو با این هیکل ار پا انداخته کلا رفتم استراحت مطلق تا اطلاع ثانوی دعا کنید شرایطم بهتر شه چون بشدت اوضاعم بهم ریخته
-
من و این روزها
شنبه 26 آذرماه سال 1390 11:22
مرسی بابت تبریکای دوستای خوبم راستش حالم زیاد مساعد نیست بالاخص عصر ها که میشه حالت تهوع و بی حالی و کسلی و بی رمقی وحشتناکی میاد سراغم یک هفته رو دکتر بهم استراحت داده بود که خونه مامان بودم رسما فقط میخوردم و میخوابیدم همین شده بود کارم مامان عزیزم حتی نمیزاشت آب بریزم برای خودم همه رو خودش انجام میداد با حال و روزی...
-
مهمان
پنجشنبه 17 آذرماه سال 1390 18:23
به امید خدای مهربان مهمون عزیزی برامون اومده دعا کنیدموندگار باشه الهی آمین خدابیم به تو میسپارمش و از تو میخواهمش
-
عملیات انتحاری
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 10:04
یه مدتی تو شیش و بش این بودم که موهامو رنگشو عوض کنم اونم فقط به این خاطر من موهامو رنگ میکردم که سفیداش تو بعضی قسمتها زیاد شده بود معمولا یه درجه از موهای خودم روشن تر میکردم موهای خودم خرماییه یه درجه روشنترش قشنگ میشد اما آقای عزیز یه مدتی بود میگفت موهاتو رنگ کن منم هی این دست و اون دست میکردم اما شب عید غدیر در...
-
بعد از 7 سال
شنبه 21 آبانماه سال 1390 08:24
یادمه دانش آموز که بودم یه حسی دوست داشت که وقتی بزرگ میشم یه خانوم متشخصه که پشت میز میشینه برای خودش مهمه تو محیط کارش احترام داره باشم دانشجو که شدم کلا زیاد مایل نبودم مشغول بکار باشم شاید یکی از دلایلش کارمند بود مادر خودم بود و اینکه میدیم شاغل بودن برای یه خانم تا چه حد مشکل میتونه ببار بیاره زمانیکه شاغل شدم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 آبانماه سال 1390 09:21
دیروز مجلس تودیع یکی از همکارای خیلی خیلی خوبه ما بود مرده شور بعضی از ریاست ها رو ببرن که چیزی جز عذاب نیستن و من نمیدونم که چرا نمیبینن با هر زخمی که به دیگری میزنن هر نونی رو که میبرن هر دلی رو که میشکنن چی به روز خودشون داره میاد کم ترینش اینه که وقتی ریاست یه سازمان داره حرف میزنه احدی اهمیت نمیده و همه مشغول پچ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 مهرماه سال 1390 00:34
امروز نمیدونم چم بود که در حد یه خرس بزرگ خوردم یعنی آقای عزیز کلا هنگ کرده دیگه همین الان هم یه پیتزای بزرگ خوردم از این 16 لقمه ای ها هستن ازاونا . صبح هم دوتا تخم مرغ آب پز ناهار دو سیخ کباب ساعت 8 یه کاسه عدسی یه ساعت قبلش هم یه بشقاب استامبولی پلو با سالاد الان هم که ساعت 12 شب پیتزا زدیم به بدن کلا الان حس اون...
-
منو سه تا آقای مریض
یکشنبه 24 مهرماه سال 1390 14:16
مامان از چهارشنبه با دوستاش رفته مشهد مقدس با همون اکیپی که پارسال رفتیم خدا رو کر دوستای خوبین با هم بهشون خوش میگذره از همه مریض احوالتر مامان و خاله بزرگه منن اما همه هوای اینها رو هم دارن تو مسافرتاشوناز بابت مامان خیالم راحته آماااااااااا هفته پیش محمد یه سرماخوردگیه افتضاح داشت شبی که مامان میخواست بره بابا هم...
-
آقای بولو و خوشید خانوم
سهشنبه 12 مهرماه سال 1390 09:10
سه روز پیش آقای عزیز صبح وقتی رسیده بود محل کارش بهم زنگ زد که یه مرغ عشق پیدا کرده گوشه خیابون افتاده بود حیوونکی آقای عزیز هم برش داشه گذاشته تو کیفش برده اداره بعد از چند ساعت دوباره زنگ زد که این حالش خوب شده تو اتاق پرواز میکنه کلی هم دستاشو گاز گازی کرده بوده عصر که میخواستیم بریم خونه مامان اینا از اونجایی که...
-
خرید جهیزیه
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 09:00
این سه روز تعطیلی رو بسی حالش رو بردیم اساسی پنجشنبه با خالم و دخترش و مامان رفتیم بازار برای خرید جهیزیه فک کن آدم بره خرید اونهم خرید به این مهمی بعد هم با دوتا ادم وحشتناک مشکل پسند یعنی من یه چی میگم یه چی میشنوید اونقدر وحشتناک که بعد از اینکه فروشنده 45 دقیقه راجع به خوبی و بدی و انواع و اقسام مدلهای سرویس چینی...
-
طالقان
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 10:45
هفته پیش سه روز رفتیم طالقان شهر پدری مامانم اینا یعنی به نظر من یکی از بهترین و زیباترین جاذبه های طبیعی رو داره هواش همیشه عالیییییییییییییییییییییییییییی طبیعت سبز همه جور درخت میرهای رو میتونی پیدا کنی وخدت بری بچینی البته فقط ار اون درختهایی که وسط راه هستن ها نه اونهایی که داخل باغ کسی هستن بالاخص گردوششششششششش...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1390 08:19
-
این ماه مبارک
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1390 10:57
-
پنچری
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 10:59
-
سفر شمال
شنبه 8 مردادماه سال 1390 12:52
-
تعطیلات تابستونی
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 09:09
-
تصمیم گیری های جدید
دوشنبه 27 تیرماه سال 1390 08:49
-
تفاوت مقام مادری
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 09:24
مدت کوتاهی از انتشار این تصویر زن ژاپنی که حتی در آخرین لحظات زندگی خود فرزند خود را در آغوش داشت نگذشته بود که روزنامه های جهان اقدام به تعریف و تمجید از مقام مادری و محبت زن ژاپنی پرداختند اما ؟؟؟؟ جایی در فلسطین نیز تصویر زنی است که توسط نیروهای اشغالگر اسرائیلی کشته میشود در حالیکه فرزند خود را در آغوش دارد ولی...
-
مهمونی و پا گشا
شنبه 4 تیرماه سال 1390 14:07